درباره وبلاگ دلمان خوش است كه مینویسیم و دیگران میخوانند و عده ای می گویند: اه چه زیبا و بعضی اشك میریزند و بعضی می خندند. دلمان خوش است به اینكه یكی فقط عاشق خودمان باشد نه چیز دیگر . یا اینكه دلمان خوش است یكی با ما درد دل كند یا دلش برایمان بسوزد . با شاخه گلی دل می بندیم و با جمله ای دل می كنیم دلمان خوش می شود به آوردن خواهشی و چشیدن لذتی و وقتی چیزی مطابق میل ما نباشد چقدرراحت لگد می زنیم و چه ساده میشكنیم همه چیز را ، حتی غرور را ... آخرین مطالب پيوندها تبادل لینک هوشمند نويسندگان |
Welcome
23 / 4 / 1390برچسب:, :: 22:22 :: نويسنده : آزاده
* بهترین دوست، خداست، او آن قدر خوب است که اگر یک گل به او تقدیم کنید دسته گلی تقدیم تان می کند و خوب تر از آن است که اگر دسته گلی به آب دادیم، دسته گل هایش را پس بگیرد. 22 / 4 / 1390برچسب:, :: 14:24 :: نويسنده : آزاده
نبودنت بهترین بهانه است برای اشک ریختن ... ولی کاش بودی تا اشکهایم از شوق دیدارت سرازیر میشد ... کاش بودی و دستهای مهربانت مرهم همه دلتنگیها و نبودنهایت میشد ... کاش بودی تا سر به روی شانه های مهربانت می گذاشتم و دردهایم را به گوش تو میرساندم... بدون تو عاشقی برایم عذاب است میدانم که نمیدانی بعد از تو دیگر قلبی برای عاشق شدن ندارم... کاش میدانستی که چقدر دوستت دارم و بیش از عشق بر تو عاشقم... میدانی که اگر از کنارم بروی لحظه های زندگی برایم پر از درد و عذاب میشود میدانم که نمیدانی بدون تو دیگربهانه ای نیست برای ادامه ی زندگی جزانتظار آمدنت ... انتـــــــــــــــــــــــــــــظار ... شش حرف و چهار نقطه ! کلمه کوتاهيه . اما معنيش رو شايد سالها طول بکشه تا بفهمي ! تو اين کلمه کوچیک ده ها کلمه وجود داره که تجربه کردن هر کدومش دل شير مي خواد! تنهايي ، چشم براه بودن ، غم ؛غصه ، نا اميدي ، شکنجه رو حي ،دلتنگی ، صبوری ، اشک بیصدا ؛ هق هق شبونه ؛ افسردگي ، پشيموني، بي خبري و دلواپسي و .... ! براي هر کدوم از اين کلمات چند حرفي که خيلي راحت به زبون مياد و خيلي راحت روي کاغذ نوشته ميشه بايد زجر و سختي هايي رو تحمل کرد تا معاني شون رو فهميد و درست درک شون کرد !!! از انتظار ... از انتـــــــــــــــــــــــــــــــظار متــــــنـــــفــــــرم
به تو تقدیم میکنم هستی ناقابلمو با تو تقسیم میکنم دار و ندار دلمو چنانت محتاجم، که بی تو زندگی ام نیست، و چنانت مشتاقم، که جز تو، دل دادگی ام. چندانت مهربان یافتم، که تنها به تو دل باختم. ای آن که نامت بلند است و حدیث بودنت، بی چون و چند! ای زیبای محض! من سر در تسلیم تو تا بردم و نقش غیر از تو ستردم؛ هیچ نماند، الآ عشق. تو را با کدامین واژه باید ستود؟ که ستایش گری خُردینه ام و پرستش گری، کمینه.
.
19 / 4 / 1390برچسب:, :: 14:54 :: نويسنده : آزاده
نشسته ای و نگاه تو خیره بر ماه است
همیشه دلخوری ات با سکوت همراه است خدا کند که نبینم هوای تو ابریست ببخش! طاقت این دل عجیب کوتاه است همیشه دل نگران تو بوده ام، کم نیست همیشه دل نگران ِ کسی که در راه است 17 / 4 / 1390برچسب:, :: 22:43 :: نويسنده : آزاده
وقتي سر کلاس درس نشسته بودم تمام حواسم متوجه دختري بود که کنار دستم نشسته بود و اون منو "داداشي" صدا مي کرد .
17 / 4 / 1390برچسب:, :: 22:35 :: نويسنده : آزاده
مگه يه چشم چقدر ميتونه بباره .....؟ مگه يه دل چقدر ميتونه بشكنه.....؟ مگه يه تنها چقدر ميتونه صبر كنه تا اوني كه دلشو شكست برگرده حتي اگه قيمت دوباره ديدن عشقش يه شكسته از نو باشه؟ آهاي شمايي كه آبروي عشقو برديد يه روز مياد كه اونقد دلتون تيكه پاره بشه كه حتي نتونيد نفس بكشيد اين آرزوي همه ي زخم خورده هاي عشقه كه مثل من يه گوشه تك وتنها ميشينن و تنها ذكرشون عشق پاكه كه اين روزا تو هفتا آسمونم پيدا نميشه كاشكي بميريد كه آبروي عشقم برديد 17 / 4 / 1390برچسب:, :: 15:34 :: نويسنده : آزاده
چند قورباغه از جنگلی عبور میکردند که ناگهان ۲ تا از آنها به داخل چاهی عمیق میفتد... بقیه قورباغه ها در کنار گودال جمع شدند و
آیا واقعا باید با حرف دیگران تسلیم شد و دست از تلاش کشید؟ ***مگر غیر اینه که خدا همیشه همراه ماست*** |
|||
|